چگونه سخن بگوییم؟
آداب و شیوه سخن گفتن موردی است که بسیاری از افراد جامعه شاید نسبت به آن توجهی نداشته باشند ولی میتوان این مهم را از جمله اساس تمدن بشریت برشمرد که ساختار آن را میتوان از جمله ارکان بستر هدایت هر پیشوایی عنوان کرد که بسیاری از این بزرگواران در ابتدا در پی آموختن این مهم به بشریت بودهاند.
آیه 4 از سوره «الرحمن» به بحث در این زمینه میپردازد که در ادامه به متن، ترجمه، و مفاهیمی پیرامون آن اشاره میشود:
«عَلَّمَهُ الْبَیَانَ »
"به او بیان آموخت"
قدرت بیان و سخن گفتن، هدیه الهی به انسان است و قرآن برای شیوه بیان دستوراتی داده است، از جمله:
«قولاً سدیداً»
"مستدل و محکم باشد." (سوره «نساء» آیه 9)
این تعبیر در دو آیه قرآن آمده است:
1. «... فَلْیَتَّقُوا اللّهَ وَلْیَقُولُواْ قَوْلاً سَدِیدًا » (نساء: 9)؛ ...پس باید از خدا پروا دارند و سخنى [بجا و] درست گویند.
2. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِیدًا» (احزاب: 70)؛ اى كسانى كه ایمان آوردهاید، از خدا پروا دارید و سخنى استوار گویید.
در این دو آیه مباركه خداوند به دو امر اساسى در كنار یكدیگر دستور مىدهد: یكى تقواى الهى و دیگرى سخن سدید.
این نشان مىدهد كه گفتار انسان تأثیر ویژهاى در رسیدن او به سعادت دارد، به گونهاى كه در ردیف تقواى الهى و پروا داشتن از خداوند بیان شده است.
به نظر علّامه طباطبائى، مقصود از «قول معروف» سخن نیكو نیست، بلكه كنایه از معاشرت و رفتار است. هرچند این معنا، فىحد نفسه به عنوان یك احتمال قابل توجه است، لكن نیاز به قرینه دارد كه در كلام آن بزرگوار قرینهاى بر آن اقامه نشده است
تبیین مفهوم سدید:
مىتوان به سخن آیت اللّه مكارم شیرازى اشاره نمود كه مىگوید: ... سدید از ماده «سد» به معناى محكم و استوار و خللناپذیر و موافق حق و واقع است؛ سخنى كه همچون یك سد محكم جلوى امواج فساد و باطل را مىگیرد و... .
اگر بعضى از مفسّران آن را به معناى «صواب» و بعضى به خالص بودن از كذب و لغو یا هماهنگ بودن ظاهر و باطن و یا صلاح و رشاد و مانند آن تفسیر كردهاند ، همه به معناى جامع فوق برمىگردد.(ناصر مكارم شیرازى و دیگران، همان، ج 17، ص 477)
مصادیق قول سدید:
الف. سخن نیكو؛ سخنى كه از فساد و كذب و لغو خالص باشد.( محمّدبن حسن طوسى، التبیان، ج 8، ص 366)
ب. سخن نیكویى كه ظاهروباطن آنهمیكى باشد.( فضلبن حسن طبرسى، مجمعالبیان، ج 8، ص 584)
حاصل اینكه خداوند در این آیات شریفه مۆمنان را مأمور ساخته كه از «قول سدید» یعنى از سخنان محكم و استوار در گفتارشان، استفاده نمایند؛ سخنانى كه آثار ارزشمندى را به دنبال خود دارد.
«قولاً معروفاً»
"پسندیده و به اندازه باشد."(سوره «بقره» آیه 235)
قول معروف، سخن حقى است كه مردم طبق فطرت پاك خود آن را مىشناسند.
قول معروف، سخن حقى است كه مردم طبق فطرت پاك خود آن را مىشناسند. قول حسن همان گفتار نیكو است و قول احسن، سخنى است كه در آن دعوت به سوى حق توأم با عمل صالح و از سرِ تسلیم در برابر خداوند باشد
آیاتى كه این واژه در آنها آمده است عبارتند از:
1. «... وَلَـكِن لاَّ تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلاَّ أَن تَقُولُواْ قَوْلاً مَّعْرُوفًا ... »(بقره: 235)2. «قَوْلٌ مَّعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَیْرٌ مِّن صَدَقَةٍ یَتْبَعُهَآ أَذًى وَاللّهُ غَنِیٌّ حَلِیمٌ » (بقره: 263)
3. «...وَقُولُواْ لَهُمْ قَوْلاً مَّعْرُوفًا» (نساء: 5)
4. «...وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا» (احزاب: 32)
گرچه هر یك از آیات پنجگانه مزبور مربوط به موردى است و با خصوصیت آن موارد «قول معروف» معناى خاصى پیدا مىكند، اما در كل مىتوان از این آیات استفاده نمود كه ما از طرف خداوند در سخن گفتن مأمور به سخن معروف هستیم.
«معروف» در لغت به معناى آن چیزى است كه شناخته شده نزد عقل و فطرت مردم است. مردم كارهاى نیك و حق را طبق فطرت پاك خویش مىشناسند و براى آنها كارهاى باطل و زشت و ناپسند ناآشناست.
راغب مىگوید: «معروف» اسم است براى هر كارى كه از نظر عقل یا شرع حُسنش معلوم و شناخته شده باشد.
ابنفارس هم به این معنا در كتاب خود اشاره نموده است.(راغب اصفهانى، مفردات، ذیل ماده «عرف»؛ احمدبن فارس، معجم مقاییساللغه، ذیل ماده «عرف».)
ب. در بیان برخى از مفسّران آمده بود: «قول معروف» به معناى سخنان دلنشین و شایستهاى است كه كمبود روانى آنها را برطرف مىسازد. این معنا مربوط به مورد آیه است كه در خصوص یتیمان است، وگرنه به صورت عام نمىتوان آن را در تمامى مواردى كه «قول معروف» آمده بود ذكر نمود، بلكه قول معروف همان سخن نیك و حقى است كه شناختهشده براى مردم است.
نتیجه اینكه ظاهر «قول معروف» در این آیات همان گفتار و سخنى است كه خوب و شایسته و زیبا و نیكو باشد كه غالب مفسّران هم به همین معناى لغوى اشاره نمودهاند.
«قولاً لیّناً»
نرم و مهربانانه باشد.(سوره «طه» آیه 44)
«قولاً بلیغاً»
"شیوا و رسا و واضح باشد."( سوره «نساء» آیه 63)
«قولا کریماً»
کریمانه و بزرگوارانه باشد. (سوره «اسراء» آیه 23)
این تعبیر در قرآن كریم تنها یك بار آمده است، آنجا كه مىفرماید: «...وَقُل لَّهُمَا قَوْلاً كَرِیما» (اسراء: 23)؛ با آنها سخنى شایسته بگوى.
دیدگاه مفسّران
در تفسیر این تعبیر قرآنى هم نظرات مختلفى ارائه شده است. برخى از آنها عبارتند از:
1. قول شریف كه با آن پدر و مادر مورد اكرام واقع شوند؛( ر.ك: محمّدبن حسن طوسى، همان، ج 6، ص 467)
2. سخن نازك و زیبا و به دور از زشتى؛( ر.ك: فضلبن حسن طبرسى، مجمعالبیان، ج 6، ص 631)
3. سخن نیكو و نرم؛( ر.ك: سلیمان بلخى، همان، ج 2، ص 517)
4. كلام شیرین و همراه با لطف و محبت و عاطفه و احترام.( ر.ك: سید محمّدحسین فضلاللّه، تفسیر من وحىالقرآن، ج 14، ص 84)
اگر به معنا و مفهوم «واژه كریم» دقت شود معناى درست و صحیح ارائه خواهد شد.
در مورد معناى واژه «كریم» اهل لغت معانى مختلفى ذكر كردهاند: جوهرى «كرم» را ضد لئامت و پستى مىداند و مىگوید: كریم كسى است كه زیاد بخشش مىكند.
فیروزآبادى هم به همین معنا اشاره نموده است.(اسماعیلبن حمّاد جوهرى، صحاح / مجدالدین فیروزآبادى، همان، ماده «كرم») ولى فیومى و ابنفارس كریم را به معناى نفیس و عزیز دانستهاند.( احمدبن محمّد فیومى، المصباحالمنیر؛ احمدبن فارس، همان، ماده «كرم»)
به نظر مىرسد معناى اصلى «كرم» همان نفیس و ارزشمند باشد، اما مفاهیم دیگرى مثل بخشندگى و گذشت یا نداشتن لئامت و پستى از آثار و لوازم كرامتاند نه معنا و مفهوم آن، و در آیه شریفه كه «كریم» صفت كلام و قول قرار گرفته است همین مفهوم را مىرساند؛ یعنى كلام و سخنى كه ارزشمند باشد. به این معنا، علّامه مصطفوى هم اشاره نموده است.( حسن مطفوى، التحقیق فى كلمات القرآنالكریم، ج 10، ماده «كرم»)
نتیجه اینكه «قول كریم یعنى: سخنى كه نفیس و قیمتى و ارزشمند باشد و لازمه آن این است كه از دنائت و پستى منزه، همراه با لطف و محبت و سنجیده و بزرگوارانه باشد و آنچه در كلام مفسّران آمده بود غالبا ناظر به مصادیق قول كریم بود نه معنا و مفهوم آن.»
«قولو للناس حسنا»
زیبا، نیکو و مطلوب باشد. (سوره «بقره» آیه 83)
قول حسن و احسن
تعبیر اول در قرآن كریم یك بار آمده است؛ آنجا كه مىفرماید: «... وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْناً ...» (بقره: 83)؛ با مردم به نیكى سخن بگویید.
تعبیر دوم نیز یك بار آمده است؛ آنجا كه مىفرماید: «وَقُل لِّعِبَادِی یَقُولُواْ الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ ...» (اسراء: 53)؛ و به بندگانم بگو: «آنچه را كه بهتر است بگویند» ،...
این دو تعبیر، همه را مورد خطاب قرار مىدهند كه با مردم به نیكى سخن بگویید.
دیدگاه مفسّران
اما اینكه مراد از قول حسن چیست، در این خصوص نیز مفسّران دو دسته شدهاند:
برخى «قول» را به معناى گفتار و سخن گرفته و مراد از «قول حسن» را سخن نیكو دانستهاند؛ مانند طبرسى كه در اینباره مىگوید: «قول حسن» یعنى: سخنى نیكو كه از شدت نیكى گویا خود نیكى است.( فضلبن حسن طبرسى، جوامعالجامع، ج 1، ص 117)
طبرسى در جاى دیگر، وجوه سهگانهاى را از قول حسن بصرى، ابنعباس و سفیان ثورى به اینترتیب نقل مىكند:
1. سخن زیبا و اخلاق نیكو؛ 2. امر به معروف و نهى از منكر؛ 3. قول معروف.( فضلبن حسن طبرسى، مجمعالبیان، ج 1، ص 298)
بعضى هم مانند علّامه طباطبائى( سید محمّدحسین طباطبائى، همان، ج 1، ص 330) و مرحوم سبزوارى نجفى( محمّدبن حبیباللّه سبزوارى نجفى، ارشادالاذهان الى تفسیرالقرآن، ج 1، ص 18) آن را به معناى رفتار، معاشرت و خلق نیكو دانستهاند( سیدهاشم بحرانى، البرهان فى تفسیرالقرآن، ج 1، ص 261) كه طبق این احتمال، كلمه «قول» در آیه شریفه در معناى كنایى به كار رفته است نه معناى حقیقى خود.
در مورد «قول أحسن» نیز آمده است: یعنى سخنى كه بهترین از نظر محتوا، بهترین از نظر بیان و بهترین از نظر توأم بودن با فضایل اخلاقى و روشهاى انسانى باشد
«...یَقُولُواْ الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ... »"...آنچه را كه بهتر است بگویند... ." (سوره «اسراء» آیه 53)
در خصوص تفسیر «قول حسن» و «قول احسن»، نظیر تفسیر «قول معروف» دو نظریه مطرح بود:
نظریه غالب مفسّران كه «قول» به معناى حقیقى خودش است، و نظریه علّامه طباطبائى و مرحوم سبزوارى كه مقصودْ معناى كنایى باشد.
تفاوتى بین این دو مورد وجود دارد: در خصوص معناى «قول حسن»، مرحوم بحرانى دو روایت در ذیل آیه شریفه نقل نموده است كه در یكى از آنها امام باقر علیهالسلام «قول حسن» را به معناى سخن نیكو دانسته و فرمودهاند: یعنى با مردم به نیكوترین سخنى كه دوست دارید با شما بگویند سخن بگویید.
این روایت، نظریه غالب مفسّران را تأیید مىكند و مطابق ظاهر آیه شریفه هم هست.
در مقابل، روایت دیگرى از امام صادق علیهالسلام نقل مىكند كه در تفسیر آیه شریفه «وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْنا» مىفرمایند: یعنى مریضان آنان را عیادت كنید و در تشییع جنازهشان حاضر شوید و در مساجد آنها نماز بخوانید.( سیدهاشم بحرانى، همان، ج 1، ص 261)
در مورد «قول أحسن» نیز آمده است: یعنى سخنى كه بهترین از نظر محتوا، بهترین از نظر بیان و بهترین از نظر توأم بودن با فضایل اخلاقى و روشهاى انسانى باشد.( ناصر مكارم شیرازى و دیگران، همان، ج 17، ص 447)
خود قرآن كریم در آیه شریفه «وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ» (فصلت: 33) قول احسن را به قولى تفسیر نموده است كه در آن، دعوت به سوى حق و توأم با عمل صالح و تسلیم در برابر اوامر الهى باشد.
«... وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ ...» (سوره «نحل» آیه 125)
در این تعبیر بیان شده که حتی مجادلات و گفتوگوهای انتقادی، به بهترین وجه باشد .
فرآوری: زهرا اجلال
بخش قرآن تبیان
منابع:
مجله معرفت ، ش 152
سایت خبرگزاری فارس
حوزه